جنایات ارامنه در آذربایجان ایران ( ۲)
.
۲ـ حمایت روسها از ارامنه :
تفنگچیان ارمنی از یمین و یسار ما دو جرگه همی آمدند چون در میان باغات که سر راه ما بود رسیدیم در آن بین یک مرتبه ارامنه بر ما شلیک کرده و جماعت را مانند برگ بید بر زمین بر زیر همدیگر بریختند.
میگفت چند فقره تفنگها را فشنگ کرده مجدداً احتیاطا شلیک کردند چند آنکه دوازده تیر گلوله بر بدن من رسیده بود و تمام استخوان ساق را خرد خرد کرده بودند. پس ارمنیها هورایی کشیده برفتند وضع رفتار بی رحمانة ارامنه و روسها با جماعت مسلمانان.
باری پس از آنکه قشون روس که در ایران به صاخلوی آورده بودند بنای نافرمانی بالشویکی گذاشته از رشت و قزوین و زنجان و اردبیل و سلطان آباد کرمانشاه و غیر اینها متصل خبر میرسید که بازارها را غارت کرده و میسوزانند تا آنگاه که نوبت به خوی برسید و جمعی از همان شورشیان به جانب خوی [139ب] بیامدند .
قریب بیست روز قبل از وقوع قضیة، برادُن نام قونسول روس به حاجی نظم السلطنة افشارکه در آن تاریخ حکومت خوی را داشت در محفل حضور حقیر از [طریق] کاتب و منشی خودشان محرمانه پیغام داده بودند، که من در عالم دوستی و صداقت خیلی محرمانه به شما اطلاع میدهم، آگاه باشید که یک بولق جدید قوشون چند روزه به خوی خواهند آمد.
آنها بالشویک هستند و دکاکین را غارت کرده و خواهند سوخت، شما به اهالی اخبار بدهید به قدرالمقدور اشیاء و دکاکین را یا به خانهها و یا به کاروانسراها تحویل بدهند و خیلی مختصر کالا در دکاکین اشیایی بگذراند تا تمامی اموال ایشان تاراج نرود.
آقای حکمران همان شبانه به وکلای اصناف و تجار اخبار بدادند. بعضی به همین اخبار عمل کرده، اکثراً مال را به خانهها کشیده ولی برخی با همه این تفصیل بدبختانه از تاخیر افتادن این قضیه جسارت پیدا کرده، محض طمع، [جنسها را ] مجدداً از خانهها و کاروانسراها کشیده به دکان میبرند همانا حق خواسته بود که بر آنها خسارتی وارد آید.
در بیستم شهر صفر شب اربعین، اولاً روسها در بازار چند تیر گلوله انداخته و به این بهانه به چهار سو و بازار سراسر قراول گماشته، صاحبان دکاکین را نیز از بازار راسته بیرون مینمایند.
مردم به خیال اینکه به راستی به جهت محافظت راسته بازار قراولها گماشتهاند در کمال اطمینان دکانها را بسته به منازل خود میآیند. آن گاه از اول شب قفلهای دکاکین را یک به یک شکسته آنچه را که ممکن داشتند از پول نقد و اموال نفیسه از فاسونیا ومادام وماهوت و غیره توپ کشیده، و در بغل میبردند و آنچه را که نمیبردند در میان چهار سو میریخته، میگفتند: برادران بیایید ببرید .
بر این هم اکتفا نکرده بنزین را که جوهر نفت است با آلت مخصوص به هر طرف بازار پاشیده بعد از آن یک گلوله به جایی میزدند از همانجا آتش میگرفت. و در این موقع انقلابات و فتنه روسیه، قشون بالشویک بر سر بادکوبه هجوم کرده و بعد از جنگ و جوشی برمسلمانان آن صفحه مستولی شده، چندین هزار مسلمانان را بر خاک هلاک ریختند و بعد از آنها جماعت ارامنه نیز استیلا یافته و کردند آنچه را که در تاریخها نشان داده نشده است.
شخصی ایرانی در همان فتنه در بادکوبه بوده و پای شکسته و پریشان حال خود را به خوی برسانید. وی حکایت میکرد: که ما قریب سیصدنفر ایرانی در کاروانسرایی منزل داشتیم که جمع کثیری از ارامنه بر سر وقت ما ریخته و ما را لخت کرده، هر چه داشتیم از پول و ساعت و اسباب، همه را گرفته پس ما را به نظمیه در آوردند و بعد از استنطاق، رخت و پَخت ما را هم از ما گرفته و از نظمیه بیرون آورده، گفتند حالا شما باید به قوتئیهای{؟} که نزدیک دریا منزلگاه داشتند بروید تا از آنجا بلیت آزادی به شما داده و مرخص بنمایند.
ما به خیال اینکه حقیقتا در قوتئیه به ما بلیط آزادی خواهند داد رو به آنجا شب همی رفتیم ولیکن حقیقتاً روسها در روی زمین آتش ظلم و فساد را مبتدی شدند که در هیچ تاریخی نشان داده نشده و تا هزار سال از خاطرها محو و فراموش نخواهد شد.
بالجمله چون روسها بعد از خلع نیکالای که امپراتور روسیه بود و مشروطه شدن دولت لشکر خود را که در ممالک ایران داشتند مراجعت دادند و در حین مراجعت به خاک خودشان محض شیطنت و ایقاع فساد آنچه را که میتوانستند از اسلحه وتوپخانه و مهمات عسکریه همه را به ارمنیها بفروختند.
زیرا که اگر میخواستند ببرند در سرحد جلفا ارامنه ایروان و نخجوان اسلحه را از دست صالدات گرفته ضبط میکردند از این جهت هر قدر که میتوانستند به ارامنه ایران فروخته وپولش را گرفته، غنیمت میدانستند.
از آن طرف هم آمریکاییها نیز از پول دادن واعانت کردن در حق ایشان فروگذاری و مضایقه نمیکردند.
اسلحه روسها و پول آمریکاییها سبب طغیان و سرکشی جماعت ارامنه گردید. از این طرف هم دولت ایران اولاً بواسطة انقلابات مشروطیت و وقوع جنگها به کلی از قورخانه و اسلحه خانه خالی گردیده، و ثانیاً نفوذ روسها در ایران و پولتیکهای ایشان به کلی دولت را از پای انداخته بجز اسم بلا رسمی چیزی از آثار و علائم استقلال دولت باقی نمانده بود.
معلوم است دولتی که شش سال در تحت نفوذ و فشار چنان دشمن قوی پنجه عمر بکند ضعف حالش به چه درجه خواهد رسید.
علاوه بر این که خود داخله ایران در انقلابات مشروطه و استبداد قبل از آمدن روس، قریب هفت سال بود که اهل ایران اتصالاً به پیکره همدیگر زده ومهمات دولتی رامصرف می نمودند و بعد از آمدن روسها هم آنچه را در تبریز از توپهای اتریشی به دستشان آمد همه را پر از سرب آب شده، کرده و از کار انداخته بودند و هکذا در خوی و ارومیه قمقلاص توپها را درآورد و توپ را سقط کرده بودند. این بود که ارامنه مشغول تشکیلات عسکریه گردیده و اکثر صاحب منصبان ایشان هم صاحب منصبان روس بودند.
صالداتهای روس که در ایران بودند کم کم بنای فساد کاری میگذاشتند چندان که در میان بازار بزرگ خوی صالدات نانجیب عیال صاحب منصب را در بغل کشیده و هر چند خواست از دست آن نانجیب رها شود ممکن نشد. چندان که در میان ملاء عام زن را بی عصمت نموده و پردة ناموسش را درمیان هزاران نفر رهگذر آشکارا بدرید.( یعنبی جلوی چشم مردم به زن فردی صاحب منصب تجاوز کرد)